جدول جو
جدول جو

معنی نمک پرورده - جستجوی لغت در جدول جو

نمک پرورده
کسی که نان ونمک دیگری را خورده و با خرج او پرورش یافته
تصویری از نمک پرورده
تصویر نمک پرورده
فرهنگ فارسی عمید
نمک پرورده
(وَ)
نمک سود. (یادداشت مؤلف). نمک آلود. به نمک آغشته. در نمک خوابانده، با نعمت اوبالیده و قوت گرفته. (یادداشت مؤلف). نمک پرور. کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نمک پرورده
آنکه با نان و نمک و هزینه دیگری تربیت یافته: علی قلی خان شاملو... نمک پرورده آن خاندان (محمد میرزا) بود
فرهنگ لغت هوشیار
نمک پرورده
((~. پَ وَ دِ))
کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد
تصویری از نمک پرورده
تصویر نمک پرورده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نمک پرور. نمک پرورده. رجوع به نمک پرورده شود
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ پَرْ وَ دَ / دِ)
نمک پرورده بودن. رجوع به نمک پرورده شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نمک پرورده. که از خوان نعمت کسی متنعم شده است. که با او نان و نمک خورده است. که حق صحبتی و الفتی بر گردن دارد:
نمک ریش دیرینه ام تازه کرد
که بودم نمک خورده از دست مرد.
سعدی.
، نمک سوده. به نمک آغشته. نمک زده:
از خندۀ شیرین نمکدان دهانت
خون می رود از دل چو نمک خورده کبابی.
سعدی.
بر او بگذشت ناگه ابلهی مست
نمک خورده کبابی کرده بر دست.
امیرخسرو.
ذوق دل ریشم که شناسد که در این عهد
یک زخم نمک خوردۀ ناسور نمانده ست.
عرفی (از آنندراج).
تو را می خواستم مستان و در دل شور آن لب ها
که بر آتش نمک خورده کبابی داشتم امشب.
تشبیهی (از آنندراج).
، نمک سود:
نمک خورده هر گوشت چون چل هزار
ز هر سو به دژها کشد پیشکار.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
نمک پرورده. نمک پرورد، نوکر و خدمتکار. (ناظم الاطباء). رجوع به نمک پرورده شود، نمک آلوده. (آنندراج). نمک آلود. به نمک آغشته:
دل است اینکه زخمش نمک پرور است
دل است اینکه زهرش پر از شکّر است.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
آنکه با نان و نمک و هزینه دیگری تربیت یافته: علی قلی خان شاملو... نمک پرورده آن خاندان (محمد میرزا) بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان پرورده
تصویر نان پرورده
تربیت یافته بنان ونعمت کسینعمت خواره
فرهنگ لغت هوشیار
شیدان پروده پلاو پرور ناز پرورده کسی که از شخصی یا خاندانی در زندگانی بهره مند شده باشد، آنکه در میان ناز و نعمت بزرگ شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم پرورده
تصویر غم پرورده
آنکه همیشه در غم و اندوه باشد پرورده غم
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه با نان و نمک و هزینه دیگری تربیت یافته: علی قلی خان شاملو... نمک پرورده آن خاندان (محمد میرزا) بود
فرهنگ لغت هوشیار